پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 115463
آيا ايالات متحده توانسته است پس از تحريم ايران بازار نفت را کنترل کند؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 736

يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛

تحريم در ادبيات سياسي و اقتصادي به قطع روابط و فشار اجتماعي از طريق انزواي سياسي و اختلال اقتصادي گفته مي‌شود. در هر گونه تحريمي، دو طرف وجود دارد که عبارت است از کشور (يا کشورهاي) تحريم‌شده و کشور (يا کشورهاي) تحريم‌کننده. اساساً تأثير تحريم‌ها هنگامي مشخص مي‌شود که تغييراتي در تصميم‌گيري‌ها، روابط و عملکرد دولت‌ها به وجود بيايد. بنابراين هدف از تحريم تغيير است نه تخريب و نابودي.

 تحريم‌ها، همان طور که بر کشور (يا کشورهاي) تحريم‌شده اثر مي‌گذارد، کشور (يا کشورهاي) تحريم‌کننده را نيز تحت تأثير قرار مي‌دهد. از اين رو، يکي از مسائلي که در جريان تحريم‌هاي نفتي غرب عليه ايران مطرح است، ميزان تأثير اين تحريم‌ها بر بازار جهاني نفت خام و همين طور تحريم‌کنندگان ايران است.

 

در گزارش حاضر، تحقيق در زمينه‌ي تأثير تحريم‌ها بر کشورهاي غربي با محوريت ايالات متحده‌ي آمريکا انجام شده است. متغيرهاي قيمت جهاني نفت خام، ميزان توليد، واردات و ذخاير نفت آمريکا مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

 

وضعيت آمريکا

 توليد نفت آمريکا از سال 2010 روند صعودي خود را آغاز کرده است و از متوسط 5.5 ميليون بشکه در روز، در ابتداي سال 2010، به 7.5 ميليون بشکه در روز در اوايل 2013 مي‌رسد.

 

مطابق با شکل 1، سطح توليد آمريکا از ابتداي سال 2011 افزايش قابل توجهي داشته است. در سال 2011،[1] افزايش توليد به مقدار 0.5 ميليون بشکه در روز و در سال 2012 به مقدار 1 ميليون بشکه بوده است. هم‌زمان با افزايش توليد داخلي نفت در ايالت متحده، بازار نفت شاهد کاهش واردات نفت آمريکا از ديگر کشورها بوده است که در شکل 2 نشان داده شده است. بنابراين، مي‌توان نتيجه گرفت اين مقدار افزايش توليد، به منظور جبران کاهش واردات نفت صورت گرفته است.

 

شکل 1 توليد نفت آمريکا در دوره‌ي زماني 2010 تا 2013

 

در واقع، از ابتداي سال 2011 و با وقوع بحران‌هاي کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا، به طور طبيعي، بايد واردات نفت کاهش مي‌يافت؛ اما با مراجعه به شکل 2، که واردات نفت آمريکا را به تصوير کشيده است، مشخص مي‌شود که متوسط واردات نفت آمريکا از ابتداي جولاي 2012 کاهش يافته است. اين تاريخ دقيقاً آغاز اجراي تحريم‌هاي اتحاديه‌ي اروپا عليه ايران است. حال اين سؤال مطرح مي‌شود که چرا آمريکا در اين شرايط واردات نفت خود را کاهش داده است و با جابه‌جايي بازار موافقت کرده است؟

 

براي پاسخ به اين سؤال لازم است به قيمت نفت و تأثير آن بر تصميم‌گيري‌ها توجه کرد. تغييرات قيمت نفت در دوره‌ي اخير، خصوصاً سه سال گذشته، نشان داده است که کشورهاي مصرف‌کننده و واردکننده‌ي نفت، اگرچه مي‌توانند در بلندمدت قيمت‌هاي بالاتر را تحمل کنند، اما در کوتاه‌مدت به صنايع گوناگون اين کشورها فشار وارد مي‌آيد و موجب تضعيف مواضع سياسي آن‌ها مي‌شود. (به عنوان مثال، سخنراني رئيس‌جمهور آمريکا در اجلاس آيپک، در سال 2012، نمونه‌اي از ضعف ايالات متحده در تحمل قيمت‌هاي بالاتر است.) بنابراين، آمادگي بازار نفت براي تحريم ايران بدين معناست که کشورهاي واردکننده‌ي نفت بتوانند نفت وارداتي خود را با کشور ديگر جايگزين کنند.

 

جايگزيني نفت ايران با ديگر کشورها به معناي جابه‌جايي بازار است؛ چرا که در حال حاضر کشورهاي صادرکننده‌ي نفت تعهداتي را در قبال مشتريان خود دارند و براي فروش به مشتريان جديد يا افزايش مقدار فروش به مشتريان قديمي بايد بخشي از بازار خود را جابه‌جا کنند.

بنابراين، با توجه اصل عرضه و تقاضاي نفت خام در دنيا، بايد عرضه‌ي نفت افزايش يابد تا به دليل کاهش عرضه‌ي ايران، قيمت نفت افزايش چشمگيري پيدا نکند. پس آمريکا تمام ظرفيت خود را به کار گرفته است تا تعادل بازار نفت به هم نخورد.

 

 

شکل 2 کل واردات نفت آمريکا در دوره‌ي زماني 2011 تا 2013

 

پس از بررسي کل واردات نفت آمريکا، ميزان واردات عمده‌ي نفت به تفکيک مبادي وارداتي بررسي مي‌شود تا بتوان جابه‌جايي بازار نفت را مشاهده کرد. همان طور که در شکل 3 ملاحظه مي‌شود، سه صادرکننده‌ي اصلي نفت به آمريکا به ترتيب عبارت‌اند از: کشورهاي کانادا، عربستان و ونزوئلا. طبق شکل 3، صادرات عربستان به آمريکا از ابتداي ماه ژوئن 2012 کاهش يافته است؛ يعني کاهش صادرات نفت عربستان به آمريکا دقيقاً يک ماه پيش از اجرايي شدن تحريم‌هاي اتحاديه‌ي اروپا آغاز شده است و تا مارس 2013 ادامه يافته است. بنابراين، ميزان واردات نفت از عربستان از 1.5 ميليون بشکه در روز به 1 ميليون بشکه کاهش يافته است. همين موضوع نشان مي‌دهد تبليغات رسانه‌هاي غربي، مبني بر توانايي عربستان براي جبران کاهش عرضه‌ي ايران، بي‌اساس بوده و عربستان براي جبران بازار ايران مجبور به کاهش صادرات به آمريکا شده است. همين روند کاهشي براي ديگر صادرکنندگان وجود دارد. واردات از کانادا نيز در ابتدا کاهش يافته است، اما از اواخر 2012 روند برگشته است و افزايشي شده است. اين بدان معناست که آمريکا، براي تأمين تقاضاي خود، کانادا را جايگزين برخي صادرکنندگان خاورميانه کرده است.

 

شکل 3 واردات عمده‌ي نفت آمريکا به تفکيک کشورها در دوره‌ي زماني 2010 تا 2013

 

تمامي مطالب فوق نشان مي‌دهد که ايالات متحده تمام ظرفيت خود را براي کنترل بازار نفت به کار گفته است؛ اما با مراجعه به قيمت‌هاي نفت خام برنت و غرب تگزاس، مشاهده مي­شود که در اين امر به طور کامل موفق نبوده است.

 

طبق شکل 4، قيمت نفت برنت و غرب تگزاس همواره نزديک يکديگر بوده‌اند و نوسانات آن‌ها روي يکديگر تأثير گذاشته است و عموماً از يک روند تبعيت مي‌کردند. اما از ابتداي ماه نخست سال 2011 ميلادي، هم‌زمان با شروع بيداري اسلامي (تحولات تونس و مصر)، قيمت نفت برنت روند صعودي و قيمت نفت غرب تگزاس روند نزولي خود را آغاز کرد. وقوع اين روند طبيعي و قابل پيش‌بيني بود؛ چرا که بيداري اسلامي در کشورهايي اتفاق افتاده بود که صادرکنندگان اصلي نفت به اروپا بودند و بنابراين کشورهايي که تحت تأثير تحولات بيداري اسلامي مجبور به کاهش واردات شدند کشورهاي اروپايي بودند. در نتيجه، قيمت نفت برنت افزايش يافت.

 

اختلاف قيمت در دو بازار لندن و نايمکس نشان‌دهنده‌ي تحولات اين دو بازار است. در برخي مواقع، اين قيمت‌ها به هم نزديک و در برخي مواقع از همديگر دور شده‌اند. دلايل و نتايج کاهش يا افزايش اختلاف اين دو قيمت تحليل جداگانه‌اي نياز دارد که در اين گزارش مجال آن وجود ندارد.

پس از تصويب تحريم ايران توسط اتحاديه‌ي اروپا، قيمت برنت طي دو ماه از 111 دلار در هر بشکه تا 126 دلار در هر بشکه افزايش پيدا مي‌کند و پس از آن کنترل مي‌شود. در ادامه، قيمت نفت برنت و غرب تگزاس در زمان اجرايي شدن تحريم‌ها در کمترين مقدار خود از اوايل 2011 قرار دارند و پس از اجرايي شدن تحريم‌ها هر دو قيمت افزايش مي‌يابند. در طول دوره‌ي پس از اجراي تحريم‌ها، علي‌رغم تلاش‌هايي که در جهت کنترل و کاهش قيمت انجام گرفته است، اما قيمت‌ها هنوز به سطح قبلي برنگشته‌اند. اين موضوع تأثير تحريم ايران و افزايش هزينه‌هاي غرب و هزينه‌هاي کشورهاي جهان را به خوبي نشان مي‌دهد.

 

موضوع مهم ديگر آن است که ضريب تأثير وضعيت ايالات متحده از کشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا بيشتر از قبل شده است. علت اين امر هم در جابه‌جايي بازارهاي نفت است؛ بدين معنا که کاهش عرضه‌ي نفت عراق تأثير بيشتري بر روي قيمت نفت غرب تگزاس مي‌گذارد. دليل اين ادعا در روند نزولي اختلاف قيمت‌هاي برنت و غرب تگزاس است. کاهش اختلاف قيمت‌ها نشان از آن است که وقايع پيش‌آمده موجب شده است که کنترل بازار داخلي براي ايالات متحده سخت‌تر شود و در اتفاقات سال 2013، قيمت نفت غرب تگزاس به برنت نزديک‌تر شود و در روند افزايشي ماه ژوئن (به دليل کاهش عرضه‌ي ليبي، سودان جنوبي و عراق) شدت بيشتري داشته باشد.

 

 

شکل 4 قيمت نفت برنت و غرب تگزاس و اختلاف آن‌ها در دوره‌ي زماني 2010 تا 2013
 
با نگاه به ميزان ذخاير ايالات متحده، موضوع روشن‌تر مي‌شود. کاهش عرضه در چند کشور خاورميانه و آفريقايي موجب افزايش قيمت شديد در آمريکا مي‌شود و ايالات متحده، براي جبران بازار خود، اقدام به تزريق ذخاير راهبردي نفت به بازار مي‌کند؛ ولي با اين وجود، نمي‌تواند جلوي افزايش قيمت را بگيرد و در نتيجه قيمت نفت غرب تگزاس به قيمت برنت نزديک‌تر مي‌شود.
 
شکل 5 ذخاير نفت آمريکا در دوره‌ي زماني 2010 تا 2013
 
در پايان، متذکر مي‌شود که تحليل وضعيت کشورهاي تحريم‌کننده و ديگر کشورهاي جهان براي تصميم‌گيري در مورد اقدامات آتي به شدت مورد نياز است. در همين راستا، اين نياز وجود دارد تا در گزارش‌هاي ديگر وضعيت کشورهاي اروپايي و پارامترهاي ديگر اقتصادي ايالات متحده بررسي و تحليل شوند.(*)
 
پي‌نوشت:

[1]منظور از سال 2011 ابتداي ژانويه‌ي 2011 تا ابتداي ژانويه‌ي 2012 است.

 

*ياسر کنعاني؛ کارشناس اقتصادي

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html